گلدان

ساخت وبلاگ
به مناسبت قدم رنجه نمودن دو تن از عمه های نازنینمان و مزین نمودن خاک پاک این مملکت با حضور گرمشان لازم دیدیم نقال بشیم و یکه و تنها بدون بچه مرشد براتون داستان هایی از این خانواده رو نقل کنیم .... همینجوری محض خالی نبودن عریضه .... چیه اشکالی داره .... چرا ساکتی؟؟؟؟ .... نه ببخشید این یه چیز دیگه بود

جونم براتون بگه بنده ۴ تا عمه دارم (زیاده؟ خدا حفظشون کنه، چرا بخیلید!) که چون اسماشونو نمی تونم بگم به ترتیب سن بهشون شماره می دم و قسمتی از خصوصیات اخلاقی شون که صرفاْ زایده ذهن بیمار خودمه براتون نقل می کنم (یعنی نه اینکه دروغ باشه ها، منظورم اینه که برداشت خودم از شخصیتشونه)

عمه شماره ۱: ماه خانم، مهربون، با شخصیت، قد ۱۶۸، سایز ۳۸، خوش پوش، خنده رو، مثبت اندیش، زیر بار حرف زور نمی ره حالا این حرف زور رو هر کی می خواد زده باشه، تو خودشم نمی ریزه همونجایی که با نظرت مخالفه خیلی محترمانه بهت می گه که مخالفه ولی بعدش دیگه حرفشو نمی زنه، اصلا وقتی از مجلسی بیرون می ره دیگه یاد آدمهای اونجا بودن نمی کنه چه برسه به اینکه بخواد نقدشون کنه یا غیبت کنه، یه شخصیت کاملا منحصر به فرد داره، شجاع و جسوره، نصف بیشتر زندگیشو خودش ساخته، همیشه کار کرده سال ۶۵ قصد مهاجرت به آلمان رو کرد و رفتند حتی بعد از اینکه همسرش با موندن اونجا مخالفت می کرد بار تمام مسئولیت رو به گردن گرفت، هم ایشون رو راضی به موندن کرد هم وضع مالی خانواده رو سر و سامون داد هم بچه هاشو از آب و گل در آورد، در عین حال بهترین تکیه گاه عاطفی برای خیلی ها تو فامیله یه جورایی مثل مادربزرگمونه که زود فوت کرده با این تفاوت که از زنانگی هم کم نداره از خوش تیپی و خوش پوشی اش همین بس که بگم سال ۵۴ که ازدواج کرد اگه به عکس ها نگاه کنید عروسی رو می بینید با بینی عمل شده سر بالا و هنوزم همیشه لباسش با کیف و کفشش سته و یه ست نقره یا طلا مناسب با لباسش داره

اگر با کسی از نظر روحی احساس نزدیکی کنه واقعا و همه جوره باهاش رفیقه فرقی نمی کنه این آدم زن داداشش باشه یا خواهرش، ارتباطش با مامان عالیه، همیشه همینطور بوده، مامان می گه اوایل ازدواجش اینقدر ارتباطشون صمیمی بوده و همه جا با هم می رفتن که اگه کسی می پرسید نسبتشون چیه معمولا می گفتن خواهر و خیلی توضیح نمی دادن که برای طرف سوال پیش بیاد

عمه شماره ۲:(فرعون همسر ایشون هستند) ایشون هم مهربون، با کمالات، با سلیقه، خیلی آروم و باحوصله کاراشو انجام می دن ولی با دقت وقتی داره کاری رو انجام می ده انگار دیگه هیچی تو دنیا وجود نداره، بعضی وقتا از صبر و حوصلش لجت می گیره مخصوصا وقتی گرسنه ای و اون با حوصله داره غذا رو تزیین می کنه، تو هنرمند بودن فکر نمی کنم کاری باشه که بلدش نباشه از نقاشی حرفه ای خیاطی حرفه ای آشپزی سفره آرایی، تزیین سفره عقد و ... فوق العاده با سیاست، من اسمشونو گذاشتم سفیر صلح، روابط ایشون با طرف مقابل بیشتر برمی گرده به نسبت اون شخص با ایشون و هرچه نسبت فامیلی نزدیکتر باشه روابط بهتره، فرقی نمی کنه چقدر روحیات و خلقیات به هم نزدیک باشه، همین که شما فامیل باشید یا فامیل شده باشید می تونید مطمئن باشید که از حمایت ایشون بهره مندید ولی مواظب باشید چون همیشه بین شما و شخص دیگری که نسبت نزدیکتری به ایشون داره فرق هست حتی اگه حق با شما باشه، چنان جانبدارانه برخورد می کنن که رویش شاخ بالای سر شما می تونه یه امر کاملا بدیهی به حساب بیاد و اما چرا سفیر صلح؟ ایشون معتقدند تو فامیل همه باید با هم دوست باشن، همه باید پشت هم باشن در هیچ شرایطی و تحت هیچ عنوانی شما اجازه ندارید کسی رو که فامیلتونه به یه غریبه ترجیح بدید.

عمه شماره ۳: از اونجایی که عمه های شماره ۱و۲ زودتر از پسرا ازدواج کردن و پدربزرگ ما هم سالهای پیش رحمت خدا رفته بودن زمان ازدواج برادرها که رسید ایشون دختر بزرگ تو خونه و وردست مادر و خاله بودن و اینگونه شد که سرنوشت از ایشون خانم بزرگی بس مهار ساخت، مجوز دخالت و نظر دادن در امور شخصی و زندگی برادران بار سنگینی است که ایشون بر کول خود به دوش می کشد، مهارت خاصی در تجزیه و تحلیل رفتار آدمها بعد از دیداری دوستانه دارند، در عین حال که ایشان هم بسیار به نسبت فامیلی اهمیت می دن و مهربان هستند ولی از زخم زبانهای گاه و بیگاه بی نصیب نیستید، البته اینم به نسبت شما با ایشان ارتباط نزدیک دارد، گاهی چنان پشتیبانیی از خودشان نشان می دهند که شما شرمنده می شوید و گاهی چنان گله و گذاری را در غالب الفاظ محبت آمیز می پیچانند که فک براتون باقی نمی ماند.

عمه شماره ۴: کلا با همه یه توفیر اساسی در دیدگاه سیاسی عقیدتی اجتماعی دارند، ایشان از جمله طرفداران پر و پا قرص جناح مخالف سیاسی (مخالف با کل فامیل) هستند و به طبع خودشان را محق و برحق و دیگران را ..... نمی دونم چی می پندارند ولی هرچی هست خوب نمی پندارند، ارتباط ایشان با کل فامیل به دیدارهای اجباری خلاصه می شود که در همین مراسم هم، هیچ کسی (به جز عمه شماره ۲ و کمی عمه شماره ۳) از دیدار ایشان و خانواده شان خرسند نمی گردد و تمایلی ندارد به دیدار روی ماه پیچیده در کیلومترها پارچه سیاه، البته ایشان خودشان را مامور مخصوص و برحق امام زمان در این دنیا و منشی شماره ۱ پروردگار می دانند و دیگرانی که در مواجه با ایشان قرار بگیرند (مخصوصا ماها) همگی مستحق مجازاتی بس عظیم می باشیم که کافر بودن از سر و رویمان بر چشمهای نافذ ایشان سرازیر است و ایشان شخصا می دانند که ما بندگان خوبی برای خدا نبوده، نیستیم و نخواهیم شد (از کجا؟؟؟ اااای بابا این چه حرفیه هرچی می گن بگو چشم!) و اگر توانش را داشتند هم اکنون ما را زودتر از موعدی که خدای متعال مقرر کرده به جهنم می فرستادند تا زمین از حضور همه انسانهایی که شبیه ایشان نیستند عاری گردد، تا راحتتر به زندگی ادامه دهند، از نظر ایشان موزیک حتی در حد موزیکهای میان برنامه رادیو خبر حرام است، تیتراژهای پایانی سریالها گاهی توسط اجانب انتخاب می شود برای فروپاشی نهاد خانواده در جامعه و .... خودتان بقیه حدیث مفصل را بخوانید

و اما چرا اینها رو گفتم؟ و چرا عمه خانمها دارن می آن؟؟؟

ادامه دارد.....

گلدان...
ما را در سایت گلدان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : گل گلدون goldan بازدید : 820 تاريخ : چهارشنبه 14 تير 1391 ساعت: 18:51